بیتردید این جریان امر سادهای نیست و باید دقت و تأمل بیشتری در آن بشود؛ چرا که متوکل عباسی با آن همه شرارتی که داشت، برای جدا کردن امام هادی (ع) از مردم مدینه بسیار محتاطانه و حیلهگرانه عمل کرد؛ زیرا:
۱ در پاسخ نامه امام هادی (ع)، نامهای به امام مینویسد و با اعتراف به مقام والای آن حضرت از او میخواهد تا به شهر سامرا سفر کند؛ چرا که امیرمومنان به شدت مشتاق دیدارش است.
۲ برای دلجویی امام (ع)، فوراً عبدالله بن محمد را که علیه امام هادی سعایت کرده بود، از منصب خویش بر کنار میکند.
۳ به محمد به فضل که جایگزین عبدالله شده بود، دستور میدهد تا به اکرام و احترام امام پردازد و فرمانبر او باشد .[۶]
۴ فرستادن سیصد نفر به همراه یحیی بن هرثمه.
اگر امام این جایگاه را در مدینه نداشت، هرگز متوکل عباسی این اقدامات محتاطانه را انجام نمیداد و اگر ترس از درگیر شدن نیروهای طرفدار امام با نماینده اعزامی از سوی خلیفه نبود، هرگز سیصد نفر را به همراه یحیی نمیفرستاد و این هزینه سنگین را متحمل نمیشد. در غیر این صورت، رساندن نامه به دست امام این همه نیرو نیاز نداشت.
اینها نشانه نقش هدایت امام هادی و نفوذ او در دل مردم مدینه است؛ در حالی که در شانزده سالگی آن چنان مردم شیفته اخلاق او شده بودند که دشمن را به وحشت انداخته بود.
امام هادی (ع) از روزی که به اجبار در سامرا اقامت گزید، هجده سال تحت نظارت و مراقبت شدید مزدوران حکومت عباسیها قرار گرفت. با وجود این کنترل شدید، او هرگز دست از هدایت امت اسلامی به ویژه پیروان و شیعیان برنداشت و نقش هدایت خود را با شدت بیشتری ایفا کرد. او بدین منظور، اقداماتی را انجام داد که در ذیل آنها را بر میشماریم.
درباره این سایت